پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
فانتزیام
نوشته شده در پنج شنبه 5 آذر 1394
بازدید : 199
نویسنده : sorosh

یکی از فانتزیام اینه:
توی بیمارستان،یه پرستار فوق العاده زیبا و جذاب
از اتاق عمل سریع میاد بیرون و داد میزنه:
آقای دکتر؟ آقای دکتر؟ بیمار داره از دست میره
من درحالی که لبخندی پرمعنا بر لب دارم
سرمو میندازم پایین و از توی کشو دستکشمو در میارم
پرستار بلندتر و با التماس میگه:
آقای دکتر عجله کنید ،قلبش از حرکت ایستاده
من بازهم با لبخندی معنا دار دستکشارو دستم میکنم
ایندفعه همه پرستارا ودکترا از اتاق میریزن بیرون
و فریاد میزنن آقای دکتر آقای دکتر بیمار داره میمیره
من که دسکشامو دستم کردم با خونسردی به چهره تک تکشون نگاه میکنم و میگم:
آقای دکتر طبقه بالا تشریف دارن
بعد سطل آبو با پام هول میدم جلو
و همینجور که دارم زمینو تی میکشم توی مه و غبار دور میشم . . .