با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
یکی از فانتزیام اینه: توی بیمارستان،یه پرستار فوق العاده زیبا و جذاب از اتاق عمل سریع میاد بیرون و داد میزنه: آقای دکتر؟ آقای دکتر؟ بیمار داره از دست میره من درحالی که لبخندی پرمعنا بر لب دارم سرمو میندازم پایین و از توی کشو دستکشمو در میارم پرستار بلندتر و با التماس میگه: آقای دکتر عجله کنید ،قلبش از حرکت ایستاده من بازهم با لبخندی معنا دار دستکشارو دستم میکنم ایندفعه همه پرستارا ودکترا از اتاق میریزن بیرون و فریاد میزنن آقای دکتر آقای دکتر بیمار داره میمیره من که دسکشامو دستم کردم با خونسردی به چهره تک تکشون نگاه میکنم و میگم: آقای دکتر طبقه بالا تشریف دارن بعد سطل آبو با پام هول میدم جلو و همینجور که دارم زمینو تی میکشم توی مه و غبار دور میشم . . .